با سجاد مشایخ کاپیتان ایرانجوان پس یک سقوط تلخ:امسال بی صاحبی را در ایرانجوان تجربه کردیم،آقای هیات مدیره و سهامدار دو سال سقوط ایرانجوان را دیدید ،بس نیست!؟

شناسه خبر: 19064
تاریخ انتشار: 10 اردیبهشت 1398

 

ایرانجوان دو فصل سیاه و تلخ را پشت سر گذاشته و هوادارانش به شدت بابت این سقوط ها ناراحت هستند.

در این میان بازیکنان هم به شکلهای مختلف از این وضعیت آشفته ناراحت و نگران هستند و به قول سجاد مشایخ بازیکنان جوان هم قدر خودشان و این موقعیت را ندانستند تا مانند همه بازیکنانی که از ایرانجوان راهی لیگ برتر شدند ،پیشرفت را لمس کنند.

قرار مصاحبه با سجاد مشایخ کاپیتان ایرانجوانی ها سخت بود چرا که دوست نداشت حرفی بزند ! می گفت انهایی که باید پاسخگو باشند باید مصاحبه کنند و جواب بدهند چه بر سر تیم سازنده بوشهری آمده که حالا در سوگ سقوط حال و روزی ندارد.

 

رک و شفاف بگویم دلیل سقوط ایرانجوان نداشتن مدیریت خوب بود!

همین ابتدا بگویم دلیل سقوط ایرانجوان بی تدبیری و بی مدیریتی بود .ما کسی کنار خودمان نداشتیم و خودمان بازیکنان،سرپرست،عباس حاجی زاده کنار تیم بودیم. ساعت تمرینی ما آنقدر متغیر بود که بدنها هیچ وقت عادت نکرد.یک روز یازده ظهر،روز دیگر دوازده ظهر و یک روز دیگر یک ظهر…

 

 

زنده یاد خرسند من را به ایرانجوان آورد

من از بچگی و از زمان زنده یاد ناصر خرسند به ایرانجوان امدم.یک سال هم در شاهین بازی کردم که همان سال به لیگ برتر صعود کرد.اما انگار به مذاف برخی خوش نیامد خوش نیامده بود و چند سال باعث دوری من از ایرانجوان شدند!

 

قرار نبود امسال بیایم چرا که فقط دروغ شنیده بودم 

سالی که از لیگ یک سقوط کردیم شرایط عجیبی را تجربه کردیم.حقیقتا اگر همان سال لیگ  یک، سهامدار و مدیر عامل باشگاه حمایت مناسب تری می کردند شاید به لیگ دو هم سقوط نمیکردیم.اما امسال دیگر  نوبر بود! امسال از همان اول همه چیز خراب بود.من از اول لیگ نبودم چرا که می دانستم فقط دروغ می شنوم و هر سال همین آشاست و همین کاسه !

 

 

خواستند جوانگرایی کنند اما می شد رفتار بهتری با بازیکنان با تجربه داشت! 

از هفته دوم در تمرینات حاضر شدم و از هفته هشتم بازی کردم.واقعیت تنها دلیل بازگشتم عشقی بود که به ایرانجوان داشتم و نتوانستم پا روی دلم بگذارم.همان ابتدا اشتباهات آغاز شد.دوستان می خواستند جوانگرایی کنند اما با بزرگان ایرانجوان ابتدای فصل رفتار خوبی نداشتند.اگر حسین موجی را نگه میداشتند،اگر احمد شاهی را راضی به ماندن میکردند ،فکر میکنید نمی شد امیر تهمورثی را نگه داشت؟دوستان گفتند می خواهیم جوانگرایی کنیم که من هم موافقم اما جوانگرایی هم منطق دارد .آقای خرمزی نماند ،دو هفته تیم با بهنام سرتلی رفت که کارت بازیکنان به دلیل مشکلات مالی صادر نشد تا این بنده خدا هم با بازیکنان جوانان باشگاه راهی بازی ها شود اما مگر اینگونه می شود در لیگ دو بازی کرد و امتیاز گرفت؟! در چند بازی تیم با ۱۱ بازیکن راهی اردو میشد.نمی خواهم همه تقصیر ها را گردن نوازی انداخت ،چه امکاناتی به آنها دادند ؟ نیم فصل هم حمید کللی فرد آمد که بنظرم خیلی اذیت کردند.اگر هاشم زاده در همان نیم فصل رقابتها ورود نکرده بود ایرانجوان همان نیم فصل سقوط کرده بود و تا روز آخر نمی جنگید!

 

امسال بی صاحبی را در ایرانجوان کاملا تجربه کردیم!

آنقدر در ایرانجوان اتفاقات عجیب رخ داده اما امسال واقعا بی صاحب بودیم! هرچیزی را که فکرش کنید ما امسال دیدم.یک روز پول آب معدنی نبود! بازیکن خوابگاهی غذا نداشت،منه بازیکن یا هوادار رفت برایش غذا خرید.تدارکات تیم که یک ریال نگرفته پول یخ را می پرداخت! همه فقط برای سرپا نگه داشتن ایرانجوان و هوادارانش اینکار را انجام میدادند.

 

 فقط یک بار علی وزیری را دیدم!

امسال و از روزی که آمدم تنها یک بار علی وزیری را به عنوان مدیر عامل باشگاه دیدم.آنهم سر تمرین امد وعده ای داد و رفت! گفت شرایط خوب می شود و پول می آید  و دیگر ایشان را ندیدم!

 

آه هم ایرانجوان را رها نکرد،آقای هیات مدیره ،آقای سهامدار کجا بودید که بازیکن جوان با کفش پاره بازی میکرد!

روزهای آخر فشار روی بازیکنان خیلی زیاد بود.احساس میکنم از گذشته حق خوری که در مورد بازیکنان شده  ،تیم را به سمتی برد که آه هم ما را رها نمیکرد و برخی توپ ها به گل تبدیل نشد! من که سالهاست در فوتبالم شاید به واسطه حضور پدرم چند عضو هیات مدیره را بشناسم اما مطمئنم دیگر بازیکنان تیم اعضای هیات مدیره را نمی شناسند! اصلا یک روز ما اینها ندیدیم ،حالا شاید آقای چاهیبخش که خودش از بزرگان باشگاه است را دیده باشم اما مابقی را حتی یکبار هم ندیدم! فکر میکنید برای چه تیم ایرانجوان از هم پاشید یکی از دلایلش همین بود ! ما هیچ کس را نداشتیم،ما از زندگی خود زدیم اما شمایی که هیات مدیره ای،شما که سهامداری کجایی؟ دقیقا کجایی؟ شمای مدیر عامل کجا بودی که بازیکن با کفش پاره بازی میکرد و من حداقل ۵ کفش برای بازیکنان جوان تیم از جیب خودم خریدم اما شماها چه کرده اید؟اصلا پول نیاورید اما ای کاش سر تمرین ما حضور داشتید تا تیم دلگرم می شد.

 

شب عید هزار تومان به بچه نرسید!

آقای هیات مدیره ،مدیر عامل یا سهامدار ایرانجوان شما که ادعای ایرانجوانی بودن داشتی از حضور فیزیکی کنار ما فرار میکردید آنوقت چه انتظاری از غریبه غیر بومی داشته باشیم اما باز هم گلی به جمال بازیکنان غیر بومی تیم که مردانه تا روز آخر کنار ایرانجوان بودند.بضاعت ایرانجوان همین بود.شب عید هزار تومان به بچه ندادند!  این ها با آبروی ورزشی حمید کللی فرد هم بازی کردند…

 

سقوط ایرانجوان را در دو سال اخیر دیدید،بس نیست!

آقای سهامدار،آقای مدیر عامل شما که نمی توانی ، تا کی می خواهی این وضعیت را ببینی ،سقوط ایرانجوان از لیگ یک به دو ،از لیگ دو به لیگ سه و در نهایت به لیگ استان،راضی شدید ؟ سهام خود را به اداره ورزش یا هر نهاد دیگری واگذار کنید و اگر ادعای ایرانجوانی بودن دارید بروید روی سکو و ایرانجوان را تشویق کنید.اصلا همین من دو روز دیگر فوتبالم تمام شود ،بدون سر و صدا می روم روی سکو و تیمم را تشویق میکنم.ببنید شاهین از بدترین شریاط ممکن به کجا رسید ،درست که در شهر رقیب همشهری هستیم اما کار خوب را باید گفت!

 

روی رفتن به بازار را ندارم،گناه هوادار ما چیست که این ها باشگاه را رها نمیکنند!

چه بر سر ایرانجوان آمد،همه ایران دنبال بازیکنان ایرانجوان بودند و نیم فصل سر گرفتن بازیکنان این باشگاه دعوا بوده.تیمها در سالهای گذشته برای مساوی مقابل ایرانجوان آرزو داشتند اما در این دو سال ما آرزوی مساوی با حریفان را داشتیم! هر تیمی آمد ما را برد آخرش چه شد؟ این هوادار چه گناهی کرده؟ من و امثال من که عاشق ایرانجوانیم چه گناهی کرده ایم.من چند ماه است که با بازار نمی روم،با چه رویی بروم؟ شرمنده مردم و هوادارانمان هستیم…

 

بازی آخر و لحظات آخر سقوط به لیگ سه،توی زمین مرگ را لمس میکردم!

امسال بارها برای ایرانجوان بغز کردم.روزهای آخر که دلم نمی خواهد در موردش حرف بزنم.بازی آخر درست لحظات آخر که داشتم سقوط ایرانجوان را حس میکردم و فریادهای هواداران را میشنیدم بدترین روزهای عمرم را سپری کردم .مانند فردی بودم که مرگ خودش را مقابل چشمانش میبیند!

 

شرمنده دلو هستیم،باشگاه مال دلو درویشی است/ از آقایان هیات مدیره و سهامدار بپرسید چند بار سر زمین آمدند؟!

ما بودیم و هوادار همین!من شخصا شرمنده دلو هستم ،بازی آخر  دوست داشتم زمین باز شود و با این مرد روبرو نشوم.او در سرما و گرما روی سکو با این سن و سال نشست .صاحب ایرانجوان دلو درویشی است.آقای سهامدار ،آقای مدیر عامل ما چند بار شما را سر زمین تمرین دیدیم؟! اصلا کمک مالی نخواستم اما حضوری که میشد! چرا سهامداری هم بود که شاید انفرادی تکاپویی کرده باشد اما بالاخره باید تکلیف این باشگاه هفتاد ساله روشن شود.باشگاه دو ملک دارد که نزدیک به دویست میلیارد تومان ارزش دارد و می تواند در ایران آقایی کند اما همه می بینند که هیچ استفاده ای از زمین ها نمی شود و ایرانجوان لنگ پول سفر هم شد.

 

هاشم زاده ورود نکرده بود ،همان نیم فصل کار ایرانجوان تمام شده بود!

چرا اختلافات را کنار نمیگذارند تا این همه جوان آرزو به دل نماند.آینده ایرانجوان اگر با این روال ادامه پیدا کند از این روزها هم بدتر است!  اگر از همین امروز ایرانجوان را به افراد کاربلد تحویل دهند می توان به زنده ماندن این تیم امیدوار بود.همین کیوان هاشم زاده مگر کم برای تیم زحمت کشید… تیم را به این افراد بدهند شاید بتوانند ایرانجوان را به آرامش برسانند.نباید از حق گذشت ،شاید خودش دوست نداشته باشد اما هاشم زاده اگر در این مدت کوتاه کنار تیم نبود اتفاقات بدتری هم تجربه میکردیم!

 

تا حالا نگفته بودم اما با افتخار برای شش بازیکن تیم کفش خریدم

آقای سهامدار و هیات مدیره شما ندیدی اما من دیدم،بازیکنان جوان ما کفش نداشت،با چسب کفشش را درست کرده بود.من ادعایی ندارم اما برای آنها کفش خریدم.ما ،ما که می گویم منظورم تیم بزرگ ایرانجوان است ! جاهایی رفتیم که پول غذا نبود و من دادم،باز هم دست عباس حاجی زاده درد نکند که پولهایی را که من خرج کرده بودم را به من برگشت داد.

تدارکات ما یخ می خرید از جیب خودش،ما هیچ کش نداشتیم.بنده خدا عطا وزیری خیلی جاها از جیب خرج کرد.از شورا گله دارم ،حمایت کردند دستشان هم درد نکند اما تنها هاشم زاده کنار ما بود.

 

کللی فرد انسان شریفی است،او از بهترین مربیان تاریخ بوشهر است اما فقط به او هم وعده دادند!

حمید کللی فرد انسان شریفی است.بعد از سال صعود با شاهین به لیگ برتر همیشه دوست داشتم با آقا حمید کار کنم .ایشان یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال بوشهر است اما اینها کاری کردند که امسال دست حمید خان هم بسته بود.از قدیم اسم ایشان به عنوان یک مربی منضبط آورده می شد اما امسال دستش بسته بود و به دلیل کمبود بازیکن و مشکلات زیاد ایرانجوان،گاهی مجبور بود بازیکنی که سه روز به دلیل اعتراض به پرداخت پولش تمرین نکرده را به تمرین راه بدهد.بنده خدا هیچ تقصیری نداشت و مجبور بود در این شرایط کار را ادامه دهد.خیلی حرف ها و وعده ها به حمید کللی فرد دادند اما هیچ کدام عملی نشد.

 

سخن من با هواداران ایرانجوان

امسال ما را حلال کنند. من واقعا شرمنده آنها هستم.ایرانجوان هوادار کمی ندارد.اگر نمی آیند دلیل دارد از اینها و این همه اختلافات ناراضی هستند.خیلی از ایرانجوانی ها در خانه نشسته اند و به ورزشگاه نمی آیند دلیلشان هم درست است از این همه اختلاف سهامدار خسته شده اند.کجای دنیا سهامدار باشگاه این وضعیت را رقم میز ند.

آقایان ایرانجوان به لیگ سه رفت بس است رها کنید تا کار به دست افرادی بیوفتد که می توانند این تیم را نجات دهند


نظرات

کاربر گرامی: سپاس از اینکه نظر خود را در مورد این خبر با ما و دیگران در میان می‌گذارید.