بمناسبت بیست و ششمین سالگرد معلم اخلاق – مرحوم پرویز دهداری /یادداشت :علی رضا بازدار

شناسه خبر: 14706
تاریخ انتشار: 03 آذر 1397

 

۱- فرهنگ ملی ما در گذشته ای نه چندان دور به دلایل مختلف از جمله عدم وجود ارتباط مستمربین اقوام و جمعیت های  ساکندر نقاط مختلف کشور  بر پایه خرده فرهنگ ها از انسجام بیشتری برخوردار بود.

کنکاشی در آن ایام نشان میدهد که شباهت های رفتاری و آداب و رسوم در هرمنطقه مانع ازهم پاشیدگی فرهنگی آن بود ؛در حالیکه پس از گذار به دوران جدید به سبب افزایش مهاجرتها که در پی یافتن شغل و درآمد مکفی صورت گرفت خرده فرهنگ ها نیز دستخوش تغییر شدند .

افزایش امکانات و عدم ترویج صحیح  نحوه استفاده از آنها باعث بروز رفتارهایی در تضاد با هنجارهای قومی گردید، بنحوی که همزمان با افزایش اطلاعات ،به دلیل ناآمادگی زیر ساخت ها ،افراد اعم از کوچک و بزرگ دچار سردرگمی شدند.

در جامعه ای که صداقت و دوستی حرف اول بود ،ناگاه دورویی و ریاکاری پروبال گرفت ، دیگر بزرگ به کوچک و بلعکس حرمتی قایل نبودند. در این میان بخشی از  مردم که با مظاهر جدید زندگی خو گرفته  بودند برای لذت بردن از زندگی یا فرار از مشکلات به ورزش یا سایر  انجام فعالیت های اجتماعی روی آوردند.

دوران آماتور اصول و شرایط خاص خود را داشت ، حرف اول در این دوران آیین جوانمردی بود و هنوز خبری از ریاکاری و تبانی و تهمت و افترا و… به شکل فعلی  در ورزش نبود.رنگ ها نیز  بر همین اساس انتخاب می شدند.!

 در چنین شرایطی فرهنگ حاکم بر جامعه ، ورزشکاران را بیش از هر چیز به سوی رعایت اخلاق و رفتار مناسب  هدایت می نمود. زمینهای ورزشی ما  در آن دوران خاکی بود و دسترسی بدانها  راحت ، طبیعی بود که مردم در آن دوران ورزشکاران را بیشتر یار خود ببینند تا بار خود.

با ظهور دوران نیم بند حرفه ای گری فرهنگ ورزشکار و  تماشاگرما دستخوش تغییر شد . هنجارهای حاکم بر دوران گذشته دیگر در دوره جدید بسیار اندک مورد توجه  قرار گرفت . دیگر جوانمردی معنایش تغییر یافته بود ، تحقیر حریف در زمین برای تماشاگر نیز یک  سرگرمی و دلخوشی محسوب می شد . ورزشکاران – در اینجا فوتبالیستها- دیگر کمتر به درس بها  می دادند. وقتی اخلاق و درس به فراموشی سپرده شد  ورزشکار دیگر مانند ماشین  فعالیت می کرد.   هرجا پول بیشتر بود  عزیمت بدانجا نیز بیشتر شد ، غافل از اینکه حرفه ای گری خود دارای اصول و ضوابطی است  که در آن ورزشکار مسئولیتهای بیشتری در قبال مجموعه خود دارد.

دیگر از سکو ها بیشتر شاهد توهین و بد وبیرای  تماشاگران بهم بودیم تا احترام به حریفان ، این فرهنگ  بجای شکل دادن به هنجارها مدیران ، ورزشکاران و تماشاگران را  برای پیروز شدن تحت هر شرایطی  حریص تر نمود. جنجالها  و درگیری ها  بیشتر و بیشتر شد تا  امروز که بنا به گفته  رییس سابق فدراسیون فوتبال(دکتر محمد دادکان ) و ارزیابی شواهد،فساد در این ورزش گسترده شده است.

تا در طلب گوهر کانی ،کانی        تا در هوس لقمه ی نانی ، نانی

این نکته ی رمز  اگر بدانی ،دانی       هر چیز که در جستن آنی، آنی

۱- مایه بسی تاسف است  که برخی از شهروندان (در اینجا هواداران فوتبال)به زعم خویش با حمایت از یک رنگ ،هوادار رنگ رقیب را به باد تهمت ،افترا و ددشنام می گیرند و در این میان چیزی می شود که هرگز نباید شود، آنهم مرگ رقیب!

هواداری که  برای بفراموشی سپردن مشکلات خویش پای به ورزشگاه می گذارد، در صورتی که با حقوق خویش و دیگران نا آشنا باشد ، بدون برنامه ریزی قبلی  بازهم پتانسیل  ایجاد حادثه را با خود همراه دارد.

تمایل و تعصب بر روی یک رنگ هرگز نباید  بر منطق فرد تاثیر منفی بگذارد. چه کسی  می تواند بر برنامه ریزی باشگاه ژاپنی در دو بازی رفت و برگشت اخیر مهر تایید نزند. اگر بپذیریم که دارای ضعف هستیم  از نقد  و انتقاد فراری نمی شویم و درس می آموزیم تا برای بهتر شدن آنرا بکار بندیم .

آیا در میان هواداران دو رقیب سنتی کسی یافت می شود که امکانات سخت افزاری و مغز افزاری ،روش انتخاب و بکارگیری مدیران،هزینه ها و موارد مشابه باشگاه های ما را در قیاس با ژاپنی ها برابر بداند؟

مسابقه ای که تنها بین دو باشگاه برگزار می شد از سوی ما مبدل به یک جدال ملی شد .سطح توقعات را آنچنان  با تبلیغات بالا بردیم که هواداران  دو رقیب سنتی داخلی را نیز نا خودآگاه به جان هم انداختیم و در فضای واقعی و مجازی از خجالت هم در آمدند و آن حادثه ناگوار پدید آمد.

پرسپولیس نتیجه فینال لیگ قهرمانان آسیا را نه در زمین ،بلکه  در خارج از زمین باخت. مشکلات ساختاری  و مدیریتی،بی توجهی برخی بازیکنان در ابتدای فصل اخیر به وظایف حرفه ای خویش ،حضور برخی  بازیکنان در جلسات مدیران سایه  و  دریافت هدایایی از وی که نقش سم در روند مدیریت هر چند ناکامل ولی رسمی باشگاه داشت،عدم مشورت بازیکنان  با مشاورین موجه برای انتخاب زمان مناسب جهت انتقال ،فعالیت لیدرهای غیر فوتبالی و… مهمترین  علل ناکامی این تیم بودند. مشکلات فوق تمامی تیم های ما را از این به بعد نیز تهدید خواهد نمود مگر اینکه دچار تحول و تغییرات اساسی شویم.

۲- مبارزه با بازیکن سالاری نیاز به  پیش زمینه مدیریتی  قوی  و روانشناسی از یک سو  و دانش روز دارد، برانکو  با بکار بستن تجارب خویش علیرغم  تمام مشکلات یاد شده ، تیم نیم بند خود را با موفقیت تا فینال هدایت نمود، هر چند در فینال زورش به ژاپنی ها نرسید.

وقتی بازیکنان سرباز همچون عابدزاده ، مرفاوی  و زرینچه  سرباز  و کریم باوی با  یک پای کوتاهتر از پای دیگر در ارنج تیم ملی قرار گرفتند همه هراسیدند ، اما یک نفر با اعتماد بنفس  ضمن قبول مسئولیت سنگین ناکامی، بر ارزش های فنی آنان صحه گذارد و در چارچوب  “مانیفست ضد بازیکن سالاری اش “ حرکتی تاثیر گذار برای آینده ورزش ایران بنا نهاد.

وی هیچگاه دست به افشاگری و انتقاد نسبت به عملکرد شاگردان قبلی خود نزد ، بلکه با همت و تلاش  و تکیه بر  ظرفیت کل کشور بدون دخالت دادن دیدگاه های سیاسی خاص خود و عدم پذیرش سفارش از سوی مدیران سیاسی و فوتبالی بالاتر (که همواره چون زهر تاثیر منفی بر فوتبال ملی داشته) استعدادها را کشف و پرورش داد. سالها بعد هریک از اینان به ستارگانی جدید تبدیل شدند و هنوز هم فوتبال ما  از توانمندی های آنان بهره می برد.تمام نتایج مورد نظر در سایه درایت و دانش  “معلم اخلاق ( مرد تنهای دیروز) فوتبال ایران پدید آمد.

محمد تقوی مربی امروز تراکتور سازی تبریز و از شاگردان با شخصیت مرحوم دهداری در باره آخرین دیدار تیم ملی  تحت مربیگری مرحوم دهداری و آن روز زمستانی و شوم می گوید:”با اتمام مسابقه ، مسئولین به دهداری گفتند که از سمت جایگاه  به رختکن نرود ؛زیرا مردم عصبانی هستند ، اما پرویز خان گوش نکرد . وقتی به پله ها رسید ،ناگهان شعارهای جمعیتی که در جایگاه بودند قطع شد. کاریزمای او همیشه مخالفینش را هم جذب می کرد.”

         یادش گرامی باد


نظرات

کاربر گرامی: سپاس از اینکه نظر خود را در مورد این خبر با ما و دیگران در میان می‌گذارید.