قایدی: به تیم‌ملی تکواندو نرسیدم، فوتبالیست شدم!پدرم گفت رفتی پرسپولیس بچه من نیستی!

شناسه خبر: 25695
تاریخ انتشار: 27 اسفند 1398

ستاره خط حمله استقلال در برنامه فوتبال برتر صحبت های جالبی درباره ورود به فوتبال، ماجرای استقلالی شدن و زندگی شخصی اش بیان کرد.

مهدی قایدی که در آخرین برنامه فوتبال برتر در سال ۹۸ مهمان بود، درباره نام خانوادگی خود گفت: من مهدی قایدی هستم و برای همین استوری هم گذاشتم تا تیک آبی بگیرم. من خودم اینقدر گفتند قائدی عادت کردم اما قایدی هستم. من انگلیسی را از سال دوم حضورم در استقلال دنبال می کردم اما اکنون در این فصل فرصت خوبی پیدا کردم تا بهتر کار کنم. یادگیری زبان لازمه کارم هم هست. هم سفر زیاد می رویم و هم با مربیان خارجی کار می کنیم. امیدوارم در این روزهای تعطیلی فرصت بیشتری برای یادگیری به دست بیاورم.

 

قایدی در مورد ماجرای فوتبالیست شدنش گفت: من قبل از فوتبال تکواندو می رفتم. حتی تا کمربند مشکی تکواندو را در ۱۳ سالگی گرفتم. در یک مسابقه انتخابی تیم ملی که من وزن یک بودم، برای فینال اینقدر استرس داشتم و حریف هم دست و پای بلندی داشت و هر طور دلش می‌خواست مرا می‌زد. من هم ترسیده بودم و همان اول بازی یکی توی سرم زد و سه امتیاز جلو افتاد. راند اول سه هیچ تمام شد. در راند دوم مربی من گفت نزدیک شو و من سه امتیاز با مشت زدن گرفتم. انگیزه ام بالا رفت و راند سوم سه – سه تمام شد. در راند چهارم که امتیاز طلایی است خیلی به او ضربه زدم و حتی یک ضربه هم زدم که هوگوی او چرخید اما امتیاز نمی‌دادند. او بازیکن تیم ملی هم بود. در راند پنجم هم با تساوی کارمان تمام شد و باید با رای گیری نتیجه را مشخص می کردند که رای را به او دادند. پدر من آمد و گفت دیگر نمی خواهد بازی کنی. بعد از دو سه ماه رفتم تیم ایرانجوان و پدرم با دعوا گفت اصلا حق نداری سمت تکواندو بروی. اگر آن بازی را برده بودم، شاید سرنوشتم فرق می کرد و تکواندو کار می‌شدم. تکواندو را واقعا دوست داشتم اما اینطور شد دیگر.

 

مهاجم استقلال درباره پیشرفتش در این فصل از لیگ برتر گفت: خودم هم فکر نمی کردم و جا دارد از استراماچونی تشکر کنم. او پستم را کاملا تغییر داد. آن زمان که پستم را تغییر داد به دستیارانش یا به بازیکنان می گفتم که من در این پست نمی‌توانم بازی کنم. گذشت و گذشت و با صحبت کردن و تمرینات اختصاصی برای خودم هم این پست جالب شد. دیدم چقدر به دروازه نزدیک هستم و فضای بیشتری دارم. بعد از اینکه آقا فرهاد آمد با توجه اینکه پست او هم مهاجم بود، خیلی چیزها به من گفت و کمکم کرد. امیدوارم در بازی های آتی بتوانم چیزهایی که یاد گرفتم به کار بگیرم و بهتر عمل کنم. آقای استراماچونی به من خیلی انگیزه می داد. با من زیاد صحبت نمی کرد اما با کار کردن و تمرین دادن مشخص بود. در این فصل خیلی با بازیکنان همدل شده بودیم و نه کسی دعوا می کرد و نه بحثی بود. نمی دانم چرا آقای استراماچونی از ما جدا شدند اما آقا فرهاد هم که آمدند توانستیم نتایج خوبی بگیریم و از مرحله پلی آف آسیا صعود کردیم. من در ۱۳-۱۴ سالگی مهاجم بازی می کردم ولی بعد از آن بیشتر وینگر بازی می کردم. وقتی گل میزنی واقعا حال می‌دهد! من قول داده بودم در این فصل ۱۰ گل می زنم. الان ۱۱ تا گل زدم اما هنوز در لیگ ۱۰ گل نشده. پاس گل هم واقعا سخت است. من از پاس دادن خیلی لذت میبرم مثل دربی؛ انگار که خودم گل زدم.

قایدی ماجرای استقلالی شدنش را اینطور توضیح داد: از قبل پیشنهادهای زیادی داشتم و استقلال آخرین پیشنهاد بودم. اولی سایپا بود که آقای دایی حضور داشتند. دومین پیشنهاد هم از پرسپولیس بود که البته دوست ندارم اسم این شخص را بیاورم اما گفت که بیا اینجا شرایط خوب است و می توانیم کمک کنیم و هوایت را داریم. گذشت و داشت پرسپولیس رسمی می شد. در کل خانواده ما من، پدر و مادرم استقلالی هستیم و بقیه پرسپولیسی هستند. من یک عکس دارم که پیرهن آقا فرهاد و عدد چهار را نشان می دهم. سه روز مانده بود که در تهران برای مذاکره حاضر شوم. صبح به من از سمت باشگاه ایرانجوان زنگ زدند و گفتند بیا مدیران استقلال (توفیقی) آمدند. خوشحال شدم و گفتم خدایا شکرت. پدرم گفته بود اگر بروی پرسپولیس دیگر بچه من نیستی! واقعا. رفتیم باشگاه و با آقای توفیقی صحبت کردیم. پیج من آن موقع سه هزار فالوئر داشت. مدیررسانه ای ایرانجوان یک عکس از همان جلسه ما گذاشت. گوشی من سایلنت بود. بعد از چند دقیقه گوشی را که دیدم متوجه شدم که پشت سر هم نوتیفکیشن می ‌آید. دیدم پیج من ۳۰هزار فالوئر شده. در آن جلسه سر بعضی موضوعات با آقای توفیقی مشکل خوردیم. من اما همان جا گفتم که استقلالی هستم که آقای منصوریان هم زنگ زدند. ۱۰۰ میلیون هم به باشگاه ایرانجوان بابت رضایتنامه دادند. قرارداد خودم ۳ میلیون بود که البته برایم مهم نبود و فقط عشق این را داشتم که بازی کنم. پخش زنده هم بود و خیلی حال می داد. از آنجا شروع شد و ما آمدیم استقلال و واقعا خوشحال بودیم.

قایدی نکته ای جالب را هم درباره موهایش گفت: من موهایم صاف است ولی خانمم آن را فر می کند. او امتحان کرد و دید جواب می دهد. متاهل شدیم و زندگی شیک شده ولی باید ساده و سر به زیر بود.


نظرات

کاربر گرامی: سپاس از اینکه نظر خود را در مورد این خبر با ما و دیگران در میان می‌گذارید.