مرحوم پرویز دهداری ، مردی که حقیقت را در پای مصلحت ذبح ننمود/ یادداشت:علی رضا بازدار

شناسه خبر: 23582
تاریخ انتشار: 02 آذر 1398

نگارش: علیرضا بازدار

بمناسبت سالگرد معلم اخلاق ،مرحوم پرویز دهداری ، مردی که حقیقت را در پای مصلحت ذبح ننمود

امروزه تصمیم گیری های مدیریت شهری نه تنها در گذر زمان ، بلکه با استفاده از امکانات فضای مجازی  در کسری از زمان قابل نقد و تحلیل می باشند. توجه ننمودن به خواسته ها و دغدغه های نسل جوان می تواند آثار زیانباری به بار آورد و بلعکس در صورت اعتنا به این درخواست ها توسعه پایدار یک جامعه امکان پذیر خواهد بود. مقوله فوتبال و توجه به آن ،یکی ازمصادیق بارز این مطالبات می باشد؛زیرا فوتبال و مدیریت آن خود پروژه ای ازنوع فرهنگی، اقتصادی ،اجتماعی می باشد.بر خلاف سایر پروژه ها که یک ناظر یا دستگاه نظارت  مشخص دارند و مشکلات پروژه ها در طول زمان بهره برداری خود را نشان می دهند، در فوتبال  هزاران ناظر روند پروژه را شبانه روز با پوست و گوشت خود رصد می کنند ،بنابراین معضلات بلافاصله هویدا شده و سره از ناسره مشخص می گردند ،پسسپردن کار به کاردان در این جا از اهمیت خاصی برخوردار است.

۱- وقتی ازکنار بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهرمی گذریم در صورت کنجکاوی با تابلویی تحت عنوان لیل دروه ای و بحرینی روبرو خواهیم شد.این پارک چند سال پیش با هدف بزرگداشت محله قدیمی لیل بنا شد ،ولی امروز ما شاهد خشک شدن درخت ها، نفوذ آبهای زیر زمینی شور به سطح و تبدیل پارک به سبخ زار هستیم . با قاطعیت می توان گفت که هیچکس در پی هدر رفت منابع نبوده ،ولی مگر می شود یک پروژه را بدون مطالعه ، بررسی میدانی،طراحی و برآورد هزینه  آن اجرا نمود؟

حلقه مفقوده هر پروژه ادغام نشدن دقیق مفاهیم و پیوست های جدید مانند معماری ،محیط زیست ،نیازهای حال و آینده ذینفعان آن است. حال اگر عده ای شبانه روز بدون برنامه مناسب درپی رسیدن به مطلوب باشند نه تنها دست خودآنان ، بلکه دیگران نیز دچارسردرگمی خواهند شد.

درصورتی که  از ابتدا با عجله و شتابزده اقدام به طراحی و اجرای بدون نظارت نمی شد، اکنون بجای سبز شدن درخت شاهد پف کردن خاک و تولید سبخ در این پارک نبودیم!

اگر  گذر کسی از یکی دو سال قبل تا یک هفته پیش از خیابان عاشوری  به خیابان شهدای خیبر بوشهر افتاده بود، شاهد مسدود بودن پیاده رو از سمت شرقی  توسط یک پیمانکار بود. علاوه بر این بیش از ۲۰تا ۳۰ متر از پیاده رو مدتهاست تخریب شده و در حال حاضر غیر قابل عبور است و در عین حال سطح آسفالت  هم در اثر عدم نظارت مبدل به محل ساخت بتن و انباشت ضایعات بتن بر سطح آسفالت شده است . از طرفی مدتهاست فاضلاب در جلو همین ساختمان دچار نشتی شده و به حال خود رها گشته است!؟

این صحنه ها در سطح شهر بوشهر و سایر نقاط استان کما بیش دیده می شوند، همگی حاکی کنترل و نظارت نامطلوب بر انجام پروژه ها ،مشکلات تامین و تخصیص بودجه که دامنگیر بخش دولتی و بخصوص شهرداری شده است.

آیا فوتبالی که با کمبود بودجه و سلایق خاص قرار است با مدیران دولتی مدیریت شود، می تواند در مقابل  معضلات خاص ورزش غیر از این باشد؟

با احترام و قدردانی از زحمات چند سال اخیر شورا و شهرداری ،در حال حاضر و درشطرنج لیگ برتر این سبک از تیمداری دچار کلاف سردرگمی شده مگر این که تفکری از جنس و مرام معلم اخلاق مرحوم دهداری باشد تا بی اعتنا به فرصت طلبان و انحصارگران و بی پروا از شکست، شاهین را از نو با تفکری  در چارچوب مرامنامه آن بنا نهد ،بنحوی که تا سال ها نسلی برتراز میان بازیکنان مستعد تیم های پایه به سپهر فوتبال ایران و بوشهر هدیه نماید و در فرصت مناسب با کمک حامی مالی به پرواز خود ادامه دهد.

۲- در حالی که تیم های پایه و بخصوص امید شاهین با بازی های امیدوارکننده و علیرغم مشکلات در بالای جدول قرار دارد برای تداوم نتیجه گیری آن چه کرده ایم . برای  این همه سرمایه و استعداد باید دارای برنامه بود،نه اینکه منتظر باشیم تا باشگاه های متمول آنها را با کمک خودی ها شناسایی نموده  و سر بزنگاه بدون پرداخت حق و حقوق باشگاه،کاملا قانونی  و در یک چشم بهم زدن در چارچوب ضوابط و قوانین آنها را شکار کنند!

پاشنه آشیل تصمیمات مدیریت قراردادن افراد در پست هایی است که شایستگی آن را ندارند،مانند یک سازمان که بنا به دلایل مختلف و به طور معمول  قادر نیست تا کارکنان را براساس لیاقت و شایستگی آنها بر مناصب مستقر نماید. این اقدامات مانع از دستیابی هر مجموعه ای به اهداف خود است. این همه هجمه در حاشیه  تصمیم سازی ها ی شورا و شهرداری نشان از وجود روندی است که انگیزه های ورزشی در فرایند تصمیم گیری ها  تحت الشعاع نفوذ و علایق جریاناتی است که حضور یک شاهین فوتبالی و موفق  را برنمی تابند.

در کجای دنیا و در سطح اول آن یک مربی جوان در مقابل انبوهی از مشکلات  پس از استعفای سرمربی به مدت بیش از چند هفته  تنهای تنها رها می شود و درعین حال از وی انتظار معجزه نیز دارند . این گونه اقدامات نشان بی نظمی و روزمرگی در کنش های دست اندرکاران تیم نیست؟

خیلی از استان ها رویای حضور در سطح اول فوتبال کشور را دارند ،چرا ما برای حفظ منافع شخصی و تضمین وضعیت آتی خویش یا هر موضوع غیر فوتبالی دیگر فرصت سوزی نموده و از جان گرفتن تیم شاهین جلوگیری می کنیم؟

۴- شاید برخی شاهین را با سایر تیم ها مقایسه نمایند،غافل از اینکه شاهین آیینه تمام نمای مردمی است که علیرغم تمامی مشکلات و محرومیت ها به پشتوانه سابقه و تاثیر گذاری ورزشی،اجتماعی  و سیاسی بدان عشق می ورزند و هرگز خواهان طی شدن یک شبه ره صد ساله نبوده اند،آنها خواهان کمی توجه و مدیریت اند.

رعایت نظم و انضباط در سکوهای استادیوم بوشهر زبانزد خاص و عام است،حیف است قدر این همه شور ، شعور و مقبولیت اجتماعی را ناخواسته ندانیم و کاری کنیم که هواداران از استادیوم زده شوند و در پایان فصل غمنامه فوتبال بوشهر ( باز هم با پیشوند شاهین این و آن” ) در دهه ۱۳۹۰دوباره تکرار گردد.

هرگاه شاهین به سطح اول فوتبال کشور رسیده ،ناگهان عده ای فرصت طلب از درون و برون به  سکان هدایت آن نفوذ نموده اند تا شاید نیازهای  دو روزه خود را تامین کنند.غافل از این که شاهین وابسته به آنان نیست ،بلکه در تار و پود زن و مرد این سامان ریشه دارد و آنان نیز تبلورهویت خویش را در آن جستجو می کنند تا جایی که دست از حمایتش برنداشته و حتی در پایین ترین سطح فوتبال کشور نیز آن را تنها نگذاشته اند.

هوادار شاهین نه برای خوشنودی این و آن ،بلکه صادقانه برای پاسداشت و زنده نگهداشتن موجودیتی به استادیوم می آید که در سطح اول فوتبال کشور (لیگ برتر)با سابقه ترین و تاثیر گذارترین در تحولات اجتماعی طی هشت  دهه اخیر تاریخ  کشوربوده است.

در حالی که در تعداد انگشت شماری از استادیوم های کشور شعارهای تفرقه افکنانه و از جنس غیر فوتبالی سر داده می شود، در بوشهر برخی با چاشنی نوستالوژی رقابت دو قطبی بوشهر در گذشته ی دور ،عده ای در قالب حمایت تیم استان خویش و گروهی نیز برای دیدن یک فوتبال زیبا  به استادیوم  می آیند و با شعارهای فوتبالی از تیم های محبوب خود حمایت می کنند. این هواداران باید بهتر و بیشتر دیده شوند، نه این که به هر علتی سهمیه تیم رقیب را بیش ازحد تعیین شده اختصاص دهند ،زیرا این گونه اقدامات  هواداران را آزرده نموده و از ورزشگاه می رهاند .آنکه  در نهایت زیان می بیند “شاهین” است و بس . اینان دارای هویت و شناسنامه اند .

پس از سی سال از آن دوران عجیب که عده ای خود را تافته جدا بافته و لایق تر از همه و هر کس در سپهر فوتبال کشور می دانستند،مردی با فرهنگ والا و پای بند به ارزش های اخلاقی و درعین حال دوستدار و مروج  واقعی شعار “ایران برای همه ایرانیان”، چنان درسی ازصبر و استقامت ،گذشت و تدبیر به آشوب طلبان داد که همه آنان از کرده خود پشیمان گشتند و حتی سر دسته آنان شرمسار از کرده خویش و از فرط  خجالت در برنامه زنده تلویزیونی با لکنت از پاسخی  برای سوال مجری در مورد ابهامات ماجرا نداشت.

امروزه برخی در یک چشم بهم زدن با رانت یا هر نوع وابستگی دیگرخود را از پله های ترقی به بالا رسانده و از درک احساس پله شدگان خویش عاجزند؛در حالیکهدر همین شرایط و علیرغم دردسرهای فراوان مردانی از جنس آن مرحوم به سلامت اخلاقی و رعایت نظم و انضباط گروهی بیش از پیش واقف و عامل اند،هر چند اصلاح فرهنگی آنهم در ورزش نیاز به بردباری و زخم زبان شنیدن زیاد داشته باشد. امروز این مدیران می توانند بانی زنده نگه داشتن نام بلند آوازه “شاهین” شوند .

روحش شاد


نظرات

کاربر گرامی: سپاس از اینکه نظر خود را در مورد این خبر با ما و دیگران در میان می‌گذارید.